کول تپه تسوج

کول تپه تسوج

این مکان که یکی از آثار تاریخی میباشد در شرق روستای قره تپه از روستای های بخش تسوج و در شمال دریاچه ارومیه و با فاصله ۵ یا ۶ کیلومتری جنوب چاده تسوج به تبریز قرار دارد

 با توجه به اطلاعات کمی که در باره این مکان و مکانهای مشابه در دست است و اینکه با توجه به تحقیقات محلی در براره این مکان هیچ کسی دربراه تاریچخه کول تپه اطلاعات درستی ندارد ولی آنچه میتوان گفت اینکه کول تپه از آثار به جا مانده از آتشکده های ایرانیان قدیم میباشد و بنا به گفته مردم از خاک این مکان در سالهای نچندان دور برای استفاده در کشاورزی و باغداری بکار میبردند که الان ممنوع شده است البته لازم بتوضیح است که این مکان نیازمندبه کاوش بیشتری دارد

 

 

 

و دیگر اینکه از لحاظ واژه شناسی چنین میتوان گفته که :واژهٔ گل با شکل پهلوی و آذری آن گول، در فارسی بمعنای آتش و شعلهٔ آتش است و کول در کردی  به معنای آتش است. در ترکی  کول، به معنی خاکستر است. گل تپه، یا گول تپه قدیمی تر و متعلق به زمانی است که در این جاها آتشکده  ای بوده‌است و کول تپه جدید است


 


 و متعلق به زمانی است که خاکستر باقی مانده‌است. به هر دو صورت نشانی از آتش در خود پنهان دارند و جایگاه آتشکده های کهن هستند. و در پایان اینکه به احتمال قوی این مکان از آثار به جا مانده از زرتشتیات میباشد

کول‌تپه

کول‌تپه به جائی اطلاق می‌شود که تودهٔ بزرگی از خاکستر بصورت طبقه‌طبقه، روی هم انباشته شده و بصورت تپه‌ای مانند درآمده‌باشد. در آذربایجان غربی بویژه کناره‌های دریاچه ارومیه که مرکز آتشکده‌های ایران بوده‌است، کول‌تپه‌های زیادی برجا مانده‌است. روستائیان از این خاکسترها برای کود دادن بزمین بهره می‌برده‌اند و سالیان دراز است که آنها در کشتزارهای خود استفاده می‌کنند تا موجب باروری زمین گردند، بطوری که برخی از این توده‌های خاکستر یا کول‌تپه‌ها اکنون اثری برجا نمانده‌است. این خاکسترها لایه لایه‌اند و در میان هر لایه مقداری خاک و گاه اشیاء قدیمی بویژه کاسه و کوزه و ظروف مختلف پیدا می‌شود.

 

واژه‌شناسی

واژهٔ گل با شکل پهلوی و آذری آن گول، در فارسی بمعنای آتش و شعلهٔ آتش است و کول در کردی به معنای آتش است. در ترکی کول، به معنی خاکستر است. گل تپه، یا گول تپه قدیمی تر و متعلق به زمانی است که در این جاها آتشکده ای بوده‌است و کول تپه جدید است و متعلق به زمانی است که خاکستر باقی مانده‌است. به هر دو صورت نشانی از آتش در خود پنهان دارند و جایگاه آتشکده‌های کهن هستند.

علت پیدایش

دربارهٔ علت پیدایش این تپه‌های خاکستر در آذربایجان ایران حدس‌های گوناگونی زده می‌شود. بیشتر دانشمندان برآنند که این تودهٔ خاکستر بازماندهٔ هیزمی است که در آتشکده‌ها می‌سوخته و در طی سده‌ها تلی از خاکستر برپا گشته‌است. اما به سبب اینکه در جاهای دیگر ایران حتی نزدیک به آتشکده‌های بزرگ تپهٔ خاکستر وجود ندارد، برخی دیگر از محققان این نظریه را قبول ندارند. نظریهٔ دیگری که عنوان شده‌است به اینصورت است که شاید علت را در ویژگی آئین مردم این ناحیه باید جستجو کرد. ناحیهٔ اطراف دریاچه ارومیه، نخستین جای فرود آمدن نیاکان پارسی و مادی بوده‌است که مزداپرست بوده‌اند و در سحرگاه مهاجرت هنوز از آئین زرتشت آگاه نبوده‌اند و شاید هم هنوز زرتشت هنوز پا به جهان نگذاشته بوده‌است. مزداپرستان گویا مانند هم‌تباران هندی خود مردگان را در جایگاهی ویژه می‌سوزاندند و این خاکستر فراوان، بازماندهٔ چوب و هیزمی است که جسد را در میان آن به آتش می‌کشیده‌اند و بنابر سنن کهن پس از سوزاندن جسد برای زندگی پس از مرگ شخص درگذشته، در میان خاکسترها ظروف سفالین یا فلزی می‌گذاشته‌اند و روی این تودهٔ خاکستر خاک نرم می‌ریخته‌اند تا هنگامی که شخص دیگری درمی‌گذشته، برای سوزاندن او دوباره بتوانند بر پهنهٔ خاک هیزم قرار بدهند. استخوان‌های سوخته شده را سپس گرد آورده و آنها را در استوان‌های کنار آتشکده می‌ریختند همچنانکه امروز هنگامی که جسد در دخمه‌ها پوسید و عاری از گوشت و پوست شد، استخوان‌ها را در چاه استودان می‌ریزند. در اوستا از سوزاندن مردگان یاد شده و آن را گناهی بزرگ دانسته‌اند و این می‌رساند که در عهد وندیداد یعنی در دوران اشکانی، این رسم هنوز در بین بخش‌هایی از ایران وجود داشته‌است.

منبع:

fa.wikipedia.org

http://tasuj12.blogfa.com/post/157

 

موقعیت روی نقشه

 

نظر بدهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.