مشهد ریزه از شهرهای استان خراسان رضوی ایران است.
این شهر در سال ۱۳۸۴ با ارتقاء روستای مشهد ریزه، مرکز بخش میانولایت از توابع شهرستان تایباد تشکیل شد.[۱]
نام اصلی این دیار رزه میباشد که از واژهٔ رز به معنای درخت انگور گرفته شدهاست و دلیل آن هم وجود تاکستانهای فراوان در ریزه میباشد.رزه از دیارات قدیمی باخرز و سپس شهرستان تایباد بودهاست.باور عامه درباره رزه چنین است که این مکان باقی مانده یک شهر بزرگ به نام شهر رضوان بوده که پس از افول دوران ترقی اش به یک روستا تبدیل شده ورزه برگرفته از همان نام شهر رضوان است. از شما چه پنهان باقی ماندهٔ دیواری به نام دیوار شهر بند که گویا دور شهر رضوان را میگرفته این گفته رابه باو ر نزدیک تر میکند.در سال ۱۳۸۵ازالحاق دو روستای ریزه و مشهدریزه شهر مشهدریزه به وجود آمد.
پیشینه
ریزه از مراکز جمعیتی کهن تایباد محسوب میشود. وجود آثاری چون مزار شاهزاده قاسم در رزه قدیم که قدمت آن به اوایل دوره اسلامی میرسد، گواه سابقهٔ کهن آن است.در تاریخنامه هرات (سیفی هروی) چنین آمدهاست :ولایت رزه (ریزه) در اوایل دوره اسلامی توسط سپاه ملک قیاس الدین، پس از ۱۶ روز مقابله و دفاع مردم در داخل قلعه، فتح شد که این پیروزی برای سپاهیان مهاجم غنایم، اسلحه و برده فراوان به دنبال داشت آور دهاند در آن قرن چنین خون ریزی عظیمی اتفاق نیفتاده و آن کشتار بی سابقه بودهاست. پس از پایان نبرد شهدای جنگ در رزه (ریزه) به خاک سپرده شدند، و از آن پس ریزه به مشهدریزه اشتهار یافت. برخی نیز بر این باورند که چون جد مادری امام جعفر صادق موسوم به شاهزاده قاسم در این مکان به شهادت رسیده ومدفون گردیدهاند، این شهر و یا آبادی سابق را مشهدریزه نامیدهاند. شهر مشهدریزه از الحاق دو روستای مجاورمشهدریزه و ریزه بوجود آمدهاست و شهرداری آن در مورخه ۳/۲/۱۳۸۵ تأ سیس و رسماً آغاز به کار نمودهاست. مشهدریزه اکنون به عنوان یکی از نقاط شهری شهرستان تایباد شناخته میشود شهر مشهدریزه در مختصات جغرافیایی ۶۰ درجه و ۳۰ دقیقه طول شرقی و ۳۴ درجه و ۴۷ دقیقه عرض شمالی از نصف النهار مبدا (گرینویچ) و ارتفاعی برابر با ۱۱۲۰ متر از سطح آبهای آزاد، در پهنهای حدود ۲۶۹۱۴۳۵ متر مربع و با فاصله ۲۱۳ کیلومتر از مرکز استان خراسان رضوی (شهرستان مشهد) واقع شدهاست.فاصله این این شهر تا تایباد مرکز شهرستان۲۳ کیلومتر و در جانب مغرب آن قرار دارد. این شهر براساس آخرین تقسیمات سیاسی در محدوده بخش میان ولایت شهرستان تایباد قرار گرفته و به عنوان مرکز آن شناخته میشود. حدود شهر مشهد ریزه از شمال به اراضی روستای بهلول آباد، از جنوب به روستاهای قادر آباد و جوزقان، از شرق به روستای چهار برجی و چاه اسکندری و از غرب به روستای سرخ سرای و در نهایت به ارتفاعات استای محدود میشود. دسترسی به این شهر از طریق جاده آسفالتهای که از تایباد در جهت شمال، شمال غربی به منظور دسترسی به آبادیهای شمالی و شمال غربی شهرستان، شهر باخرز و مرکز استان گسترده شده امکان پذیر است.
ریزه درکتب تاریخی
کتاب روضات الجنات فی اوصاف مدینه هرات تالیف معین الدین محمد الزجمی الاسفزاری در سال ۸۹۷ هجری(۳)↓ نوشته شد ودر سال ۱۹۶۱ میلادی دز کلکته هند به چاپ رسید. در صفحهٔ ۱۷۲ این کتاب مطلبی دربارهٔ رزه وجود دارد که در ادامه عیناً آن را برای تان نقل میکنم.:…ودر ولایت باخرز اکثر میوهها خوب میشود از خربزه و دوشاب وجوزوبادام وناشپاتی و غیره و حلوای ناطف که از رزهٔ باخرز حاصل میشود در هیچ جای دیگر بدان لطافت و نازکی و حلاوت حاصل نمیآید. چنانچه مصالح حلوای آن جا رابه مواضع دیگر بردهاند و حلوا پخته به آن خوبی و نازکی نیامده. وامرای رزه که بعضی اجداداین دستور عالی رای بودهاند مردم بلند قدر رفیع مقام بودهاند از جمله امیر عبدالعزیز امیر شهاب الدین در زمان ملک غیاث الدین کرت ملک و والی آن نواحی بوده.ودر تاریخ آل کرت مسطورست که در تاریخ سنه عشرین و سبعمایه(۷۲۰) در قلعه رزه میان او وسپاه ملک غیاث الدین حربهای بسیار واقع شده آخر از قلعه بیرون رفته و امیر فخرالدین شیروان را با صد مرد قایم مقام گذاشته ایشان پانزده شبانروز دیگر با سپاه ملک جنگ کردهاند تا قلعه فتح شده وامیر عبدالعزیز بعد از چند وقت بشفاعت ملک شمس الدین کرت ایل میشود و پیش ملک شمس الدین راه نیابت مییابد….
آرامگاه شاهزاده قاسم
در ضلع جنوب غربی شهر مشهد ریزه ی فعلی در میان قبرستان قدیمی رزه بنایی قرار دارد که به مزار شاهزاده قاسم معروف است. اهالی بر این باورند مقبره مزبور متعلق به ( قاسم بن محمدبن ابی بکربن ابی قحافه) و پد ر(ام فروه مادر امام جعفر صادق)و از شخصیتهای بزرگ تاریخ اسلام است . بنای مزبور مشتمل بر اتاقهایی پیرامون یک فضای مرکزی است که در آن هشت محل چله خانه تعبیه شده است. ساقه ی گنبدبرروی هشت تاق قرار گرفته که در گذشته فرو ریخته وبعدها با استفاده از مصالح موجود در محل سقف چوبی بر روی دو سرانداز و سه ستون چوبی خوش تراش اجرا گردیده است . شاه نشین های شمالی و جنوبی به وسیله ی کار بندی مزین شده و به نظر می رسد ورودی اصلی بنا از این دو جبهه بوده است. تنها محراب بنا در تاقنمای ضلع جنوب غربی ایجاد شده و عمده ی تزئینات حواشی آن شامل طرح های حصیری و آجری است. در دایره های اطاف آن در نگاه اول کلمات علی(ع) و محمد(ص)دوازده بار تکرار گردیده است اما در واقع عبارت (الهم صل علی محمد و آل محمد) است این بنا اگر چه دارای ظاهری ساده و کاه گلی است اما تزئینات و معماری داخلی آن اصیل و باشکوه است. آرامگاه در مقابل جبهه ی شرقی ودر محوطه ی جلوی بنا قراردارد که برروی آن درختی روئیده است.وپیرامون آن نیز محجری سنگی و مشبک قرار گرفته که به استناد کتیبه های باقیمانده این محجر به سال ١٠۶٠هجری قمری به سعی و اهتمام حاج پیرعلی محمدبن محمود رزه ساخته شده است. علاوه براین مقبره سنگ قبرهای دیگری در محوطه وجود دارند که اهالی معتقدند که این قبور متعلق به شهدایی است که اوایل دوره ی اسلامی در جنگی که در رزه رخ داده به شهادت رسیده اند. در محوطه و اطراف مزار درختان سرو و کاج تنومندی است که یادگاران گذشته های دورند. بنای مزار از آثار به جای مانده از دوران تیموری است که در سال ۷۷ به شماره ۲۰۷۶ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.[۲] [۴]
آب انبار قلعه کهنه ریزه
آنچه امروزه در میان بقایای قلعه ریزه خودنمایی میکند تنها بنای آب انباری آجری است که در زمره قدیمیترین نمونههای برجای مانده در منطقه باخرز دارای اهمیت بسیاری است. این بنا که در میان ریزه و جنب مسجد جا مع واقع شده دارای سردر، پلکان و پاشیر میباشد.سر درآجری وحرکت قوسهای داخل تاق جلوهٔ زیبایی به آن داده و سقف آن به روش چپیله پوش اجرا شدهاست. مخزن این آب انبار که برخلاف آب انبارهای قدیمی منطقه به صورت مستطیل و ضربی پوش اجرا شدهاست در گذشته بوسیله آب قنات پر میشد. کیفیت معماری انتساب این اثر را به پیش از دوره صفویه نشان میدهد.[۴]↓
سرشناسان
با قدمتی که از ریزه بیان شد این دیار در طول تاریخ مشاهیر و بزرگان بنامی را به عرصهٔ فرهنگ و هنر و عرفان اسلامی معرفی نمودهاست که از این میان سهم خوشنویسان عمده تر از سایرین است به طوری که چندین تن از بزرگان عرصهٔ خوشنویسی در این دیار پرورش یافته اندکه از آن جملهاند: ۱-میرزا شفیعا مبدع خط شکسته نستعلیق ۲-میر محمد حسین رزهای باخرزی نستعلیق نویس قرن دهم ۳-میر خلیل قلندر مشهور به پادشاه قلم برادر زادهٔ میر محمد حسین باخرزی و رقیب جدی میر عماد در عهد صفوی ۴-شیخ محمود رزه خوشنویس و شاعر ۵-محمد علاء الدین خوشنویس ۶-محمد رزه یی خوشنویس و….. که در ادامه هر کدام ازاین بزرگان به تفصیل معرفی شدهاند.
محمد حسین باخرزی
محمدحسین باخرزی یا میر محمدحسین رزهای باخرزی یا میر محمد حسین هروی از خوشنویسان ونستعلیق نویسان برجسته و از شاعران سدهٔ دهم هجری است اودر قزوین خوشنویسی میکرد و تذکرهنویسان قدیمی او را از رزهٔ باخرز از نواحی نیشابوردانستهاند.او از اولاد میر صانع باخرزی است که زمانی جزو وزرای سلطان حسین میرزا بایقرا بودهاست.
خط میر محمدحسین در کتابت را پخته و حتی بعضی در نهایت کمال ذکر کردهاند. وی در قزوین با اکثر بزرگان دربار شاه تهماسب همنشین بود اما پس از مرگ شاه به خراسان برگشت و به کشاورزی پرداخت. قاضی احمد قمی مولف خلاصه التواریخ با او دیدار کرده و او را آراسته به کمالات و شعرش را نیکو دانستهاست. در اوان ترکتازی ترکمانان و تحولات خراسان، پریشان حال و بیسامان شده و در همان اوان درگذشتهاست.
میر خلیل الله شاه یا همان میر خلیل قلندرملقب به پادشاه قلم و خوشنویس نامدار دربارابراهیم عادل شاه امیر دکن برادرزاده میر محمدحسین بود.
برخی منابع میرمحمد حسین را شاگرد سلطان محمد خندان و شاهمحمود نیشابوری دانستهاند و برخی او را شاگرد محمدقاسم شادیشاه ذکر کردهاند که از تعلیم شاه محمود نیشابوری و سلطان محمد خندان نیز بهرهمند شدهاست.
به قلم کتا بت محمدحسین باخرزی چنین رقمی وجود دارد: کاتبها الفقیر محمدحسین الحسینی غفر ذنوبه و ستر عیوبه. تحریرا فی شهر رجب المرجب سنهٔ ۹۷۶ بمقام رزه من اعمال باخرز آثار: یک نسخه دیوان امیر شاهی که به احتمال قوی به خط اوست در کتابخانهٔ مرحوم حاج سید نصرالله تقوی نگه داری میشود.[۱] [۲]
محمد علاء الدین
محمد علاء الدین خوشنویس نامی قرن دهم از مردم رزهٔ باخرز است و شاگرد بی واسطهٔ علی مشهدی است صاحب مناقب هنروران گویند که هیچ یک از شاگردان سلطان علی شباهت خطوط وی را به استاد نداشته است, خاصه در کتابت.
علاء الدین در کتابخانهٔ میر علی شیر نوایی پیوسته به مشق اشتغال داشت و ترقیات وی در خط را به واسطهٔ ممارست مشق در این کتاب خانه دانستهاند.
برخی از تذکره نویسان ذکری از نسخهٔ خمسهٔ نظامی امیر خسرو دهلوی که او استکتاب کرده, نموده وخط اورا ستودهاند. صاحب ریحان نستعلیق گوید که محمد معصوم خان حاکم جونپور آن را به هزار سکهٔ زر خریداری کرد. [۱]↓
محمد ریزهای
محمد رزه یی فرزند علاء الدین از مردم رزهٔ باخرز بود که وی از شاگردان بی واسطهٔ سلطان علی مشهدی بودهاست. بعضی محمد را شاگرد محمود شهابی سیاوشانی میدانند ولی ظاهر این است که شاگرد پدر خود بوده زیرا که به شیوهٔ سلطان علی نزدیک تر مینوشتهاست.
از آثار وی یک نسخه یوسف و زلیخای جامی به قلم کتابت متوسط؛ یک نسخه دیوان حافظ به قلم کتابت خوش؛ یک نسخه هفت اورنگ جامی به قلم کتابت عال؛ یک نسخه دفتر دوم سلسله الذهب جامی به قلم کتابت خوش و یک نسخه تیمور نامهٔ هاتفی به قلم کتابت خفی خوش به چشم میخورد.(۱)↓
دو نکته: ۱- احمد مشهدی یکی از مشهور ترین خوشنویسان ایرانی کتاب بوستان سعدی رادر میان خطاطان مشهور رزه در سال۹۶۶کتابت کردهاست.
۲- مطالب نگاشته شده قبلی در باب سه خوشنویس معرفی شده ازکتاب احوال و آثار خوشنویسان با نمونههایی از خطوط خوش تالیف آقای مهدی بیانی نقل شدهاست.
میر خلیل قلندر
میر خلیل یا خلیل الله شاه هراتی درگذشته به سال ۱۰۳۵ ه.ق ملقب به «پادشاه قلم» و «قلندر» از خوشنویسان و نستعلیقنویسان ایرانی اواخر سده دهم و اوایل سده یازدهم هجری بود که مدتی در هندو دربار ابراهیم عادلشاه ثانیامیر دکنبه خوشنویسی مشغول بودهاست.[۲]↓
میر خلیل شاگرد سیداحمد مشهدیبود و تذکره نویسان قدیمیتر او راشاگرد محمودبن اسحاق شهابیو از مردم هراتذکر کرده و بهاو لقب «قلندر» نیز دادهاند.
وی برادرزادهٔ محمدحسین رزهای باخرزی بود و در خوشنویسی از عموی خود برتری داشت. او در مشهد سکونت داشت و در سفری که شاه تهماسبصفوی به مشهدآمد، از میر خلیلالله سرمشق گرفت و در بازگشت شاه بهعراق، میر خلیلالله نیز همراه او به قزوینرفت. بعدها سفری به کاشانکرد و از آنجا به هندوستانرفت و در دکناعتبار زیادی یافت و تمکن او به حدی رسید که یکبار هدیهای به ارزش دویست تومان برای شاه تهماسب از نفایس هندوستان فرستاد. او ملقب به «پادشاه قلم» و ممدوح شعرا شد. شاعر نامدار ظهوری ترشیزیدرگذشته به سال ۱۰۲۵ق از معاصران میر خلیل بود که او را در خوشنویسی بسیار مدح کردهاست.میر خلیل خود نیز شعر میسرودهاست.
موقعیت اجتماعی او چنان رشد کرد که یکبار عادلشاه او را بهعنوان سفیر به دربار شاه عباس فرستاد. در دربار شاه عباس قربت یافت ومدعی شد از میرعماد بهتر مینویسد و شاه از علیرضا عباسی خواست در این باره نظر دهد و او خط میر خلیل الله را به خط میرعماد ترجیح داد. آثار بجای مانده ازاو، گواهی براستادی اوست. متأسفانه میرخلیل را در زمره خوشنویسان هند ثبت کردهاند.این خوشنویس بزرگ به روایتی درسال۱۰۲۷وبنا به قولی دیگرسال۱۰۳۵ه.ق درگذشت. آثار و امضاء
از وی چندین قطعه بهقلم دودانگ خوش باقی مانده که برخی از آنها دارای این رقمها هستند: «مشّقهالعبد خلیلالله»؛ «فقیرالمذنب خلیلالله»؛ «خلیلالله» و «کتبه خلیلاللهالحسینی»؛ صفحهٔ اول از «گلستان» سعدی، بهقلم کتابت جلی عالی، با رقم: “کتبهالفقیر خلیلالله غفر ذنوبه
میرزا شفیعا
محمد شفیع هروی حسینی(۹۹۶-۱۰۸۱ه.ق/۱۵۸۷-۱۶۷۰م) معروف به شفیعا و ملقب به «پیشوا»[۲] از خوشنویسان خط شکسته نستعلیق در سده یازدهم هجری و ازمردم رزه باخرز بود و به سبب اقامت چندین ساله در شهر هرات به شفیعای هروی معروف گشت.وی از زمرهٔ سادات بودهاست. دربارهٔ وی آوردهاند :(صاحب کمالات بسیار بوده ومدتها در خدمت مرتضی قلی خان شاملو حاکم هرات منصب منشی باشی داشت)مرتضی قلی خان درروزگار خود از مبتکرین خط شکسته به شمار میآمد که بعدها میرزا شفیعا آن را تکمیل نمود تابه سر منزل کمال برسد. او خط شکسته را آنچنان به درستی و منظمی پرداخته که مدتها این خط را به نام او «شفیعا ئی» میخواندند
وی مشهور به شکسته نفسی و حسن محضر بوده و افزون بر شکستهنستعلیق٬ که هنر اصلیاش بوده، خط نسخ، نستعلیق و تعلیق را نیز نیکو مینوشته و شعر نیز میسروده همچنین در نقاشی و تذهیب؛ نگارگری و رسامی نیز دستی داشتهاست.میرزا شفیعا پس از سفر به هندوستان به هرات بازگشت و به سال ۱۰۸۱ه.ق دار فانی را وداع گفت.
علاءالدین صانعی باخرزی
علاءالدین صانعی علی باخرزی (خواجه …). وی از اشراف ولایت باخرز بود و خود را از خانواده برمکیان میدانست .به حدت طبع و جودت ذهن و مهارت در نظم اشعار و ایثار درم و دینار موصوف و معروف بود.وی در آغاز سلطنت سلطان حسین بایقرا وزیر او شد و نزد امیر علیشیر تقربی داشت . روزی خواجه از روی جد یا هزل این بیت به نظم کشید: فردا که شود معرکه ی ضربت شمشیر معلوم شود قوت بازوی علیشیر و این باعث کدورت امیر شد و خواجه مقام خود را از دست داد و قریب شش سال زندانی شد. خواجه علاءالدوله در مدت حبس اکثر اوقات را بکسب فضایل مصروف ساخت .و سرانجام در چهار سوی هرات به دار کشیده شد و در قریه رزه دفن شد. از وی اشعاری در مدح مراد و پیر خویش ، جامی ، باقیمانده و قصیده مصنوع سلمان ساوجی را تتبع کرده است.↓۶ . (از حبیب السیر چ خیام ج ۴ ص ۳۲۹) (از دستورالوزراء ص ۳۹۷) (از مجالس النفائس ص ۲ و ۲۲۶) (از تذکره ٔ حسینی ص ۱۹۵) (از الذریعه ج ۹ ص ۵۹۱).
احمد صالحی کاخکی عضو هیئت علمی و رئیس دانشکده مرمت دانشگاه هنر اصفهان در خلال سالهای ۷۲-۱۳۷۱ هـ ش این مورد را بررسی و موفق به شناسایی سنگ قبر علی صانعی باخرزی در کنار آرامگاه شاهزاده قاسم و نیزتهیه اطلاعاتی از خوشنویسان رزه که بعضاً یادگارهایی از آنها در مزار مولانا در تایباد به جای مانده شدندکه شرح انها در رساله غیر چاپی شان(۱۳۷۲) در دانشگاه تربیت مدرس موجود است .
محمدحسن حسینی،فرزند فیروز بخت
(س دهم ق)، خطاط. از کاتبان زبردست گمنام بود به خط او نسخه ای از «دیوان» حافظ به قلم کتابت خوش و به شیوه ی میرعلی هروی، در کتابخانه ی دانشگاه استانبول است، با رقم: : «کاتبها الفقیر الحقیر محمد حسن بن فیروز بخت الحسینی غفر ذنوبهما و ستر عیوبهما. تحریرا فی اواسط رمضان المبارک سنه ی احدی و سبعین و تسعمائه فی قریه ی رزه من قراء با خرز».↓۵ برگرفته از کتاب: اثرآفرینان (جلد اول-ششم)
منابع زندگینامه: احوال و آثار خوشنویسان (۶۷۶/۳).
محمدالکاتب النور
مجموعه ای از خوشنویسی های محمد النور در دانشگاه میشیگان ↓۷ (http://www.lib.umich.edu/islamic/archives/1596) نگهداری می شود که در حاشیه آن چنین نگاشته شده است:
تحریرا فی شهر ربیعالاول سنه ٩٩٣ کتبه العبد المذنب محمد الکاتب النور غفر ذنوبه وستر عیوبه بولایت باخرز در قریه رزه صورت تحریر یافت”
نام خانوادگی هراتی
بیشتر بزرگان رزه آخر نامشان پسوند هراتی یا هروی دارند و علت آن این است که شهر هرات در آن دوره اگر نگوییم مهم ترین شهر خراسان بزرگ بوده حداقل یکی از مهم ترین شهرهای ایران آن روز وخراسان بزرگ و یکی از مراکز مهم فرهنگی و هنری و تمدن بودهاست و عرصهٔ خوبی برای پرورش و عرضهٔ هنر و هم چنین بهر ه گیری از محضر اساتید بزرگ بودهاست. دوم این که شهر بزرگ هرات از میان سایر شهرهای بزرگ در حداقل فاصله با این دیار قرار داشتهاست.وبارها نه تنها مشاهیر این سرزمین بلکه عموم مردم ریزه مجبور به مهاجرت به هرات شدهاند.آخرین بار حدود ۲۰۰سال پیش بر اثر خشکسالی که منجر به خشک شدن قنوات متعدد رزه گردید مردم مجبور به ترک دیار خود میشوند ۲۷ سال پس از آن واقعه اتفاقا یکی از اهالی سابق از این محل میگذرد و مشاهده میکند که تمامی قناتها دوباره جاری گشتهاند و در کال پشت روستا نهری بزرگ تشکیل دادهاند. خبر به زودی به سایرین میرسد و عدهای از آنها باز میگردند.ابتدا تصمیم گرفته میشود روستا از نو در محل حیدران(حیدرو) نزدیک سقایه(سقوه) در باغستان بنا شود اما بعد به علت این که از روستای قدیم فقط آب انبار قلعه کهنه باقی مانده بود روستا را در محل این آب انبار لز نو بنا میکنند. دیوار این قلعه موسوم به قلعه کهنه نیز تا چند سال پیش وجود داشت.