مِشکات (meʃ kɑ:t) شهری است در استان اصفهان در مرکز ایران. مِـشکات شمالیترین شهر استان اصفهان است که در ۲۵ کیلومتری شهر کاشان، ۱۹۵ کیلومتری تهران، هفتاد کیلومتری قم و ۲۵۰ کیلومتری مرکز استان اصفهان است؛ این شهر در حاشیهٔ کویر و مسیر جادهٔ ابریشم، حد فاصل بزرگراه قم–کاشان و جادهٔ ترانزیت مرکز–جنوب واقع شده است.
ارتفاع از سطح دریا: بین ۸۸۰ تا ۹۱۰ متر جمعیت مشکات در سال ۱۳۸۵، ۴۹۷۰ نفر بوده است.[۱]
مشخصات
این شهر از جنوب به اتوبان کاشان–قم دسترسی دارد و از شمال به جاده قدیم کاشان–قم. محصولات کشاورزیِ این شهر عبارتند از زردآلو، آلوچه (همان گوجه سبز)، بادام، باقلا، انار، انجیر، هندوانه، خربزه، طالبی و دیگر محصولات گرمسیری. آب و هوای این منطقه در زمستانها سرد و خشک و در تابستانها گرم میباشد. این شهر از جنوب به رشتهکوههای «زاگرس» ختم میشود و از شمال به کویر مرکزی ایران.
پیش از اینکه این منطقه تبدیل به شهر گردد دو بخشِ مجزا از هم بوده است. یکی روستای محمودآباد و دیگری روستای مَشگان (mœʃɡɑ:n). این دو روستا کاملاً به هم چسبیده بودند و تنهاعامل انفصالِ فیزیکیِ آنها جادهٔ قدیم قم–کاشان بود. روستای محموآباد در ضلع شمالی این جاده و منتهی به کویر مرکزی بود و روستای مَشگان در ضلع جنوبیِ جاده قرار داشت و منتهی به رشتهکوههای واقع در این منطقه بود. نکتهٔ جالب این است که لهجهٔ اهالی ساکنِ ضلع شمالی جاده (اهالی محمودآباد) با لهجهٔ ساکنان ضلع جنوبی جاده (اهالی مَشگان) تفاوتِ فاحش دارد، در صورتی که خانههای آنها به فاصلهٔ ۲۰۰ متری از یکدیگر قرار گرفته است. البته پس از اینکه این دو روستا به یک شهر (یعنی مِـشکات، با تلفظ متفاوت) تبدیل شدند، دیگر رسماً ناحیهٔ ۱ و ناحیهٔ ۲ این شهر نامیده میشوند.
پیش از احداث اتوبان قم–کاشان، جادهٔ قدیم تنها مسیر ارتباطی میانِ قم و کاشان بود که از بین این دو روستا عبور میکرد و البته این جاده مسیر ترانزیتی جنوب به مرکز ایران نیز بود. به همین دلیل، همه ساله تصادفات شدیدی نیز در این محور صورت میگرفت و قربانیان زیادی از این دو روستا بر جای میگذاشت.
این جاده تا حدود سال ۱۳۵۴ وضعیت آسفالت و علامتگذاری مناسبی نداشت و در این سال بود که به دلیل افزایش حجم تردد به طور اساسی زیرسازی و آسفالت گردید.
پیش از این که تردد در این جاده رونق بگیرد، اهالی هر دو روستای سابق (ناحیهٔ ۱ و ۲ کنونی) برای تردد به کاشان و قم از ایستگاههای قطار که فاصلهای در حدود ۵ کیلومتر از این جاده دارد استفاده میکردهاند.
عموماً این دو روستا در دو طرف این جاده استقرار یافته بودند و به صورت نانوشته تبیین شده بود که زمینهای هر طرفِ جاده به یک روستا تعلق دارد. البته این مورد تنها برای منازل مسکونی صدق میکند و برای زمینهای کشاورزی این قاعده وجود نداشت بگونهای که زمینهای کشاورزیِ روستای مشگانِ سابق (ناحیهٔ ۱) در ضلع شمالی جاده قرار داشته و دارد.
تنها ساختمانی که متعلق به روستای مشگان بود ولی در ضلع شمالی جاده قرار داشت دبستان لاجوردی بود. هم اکنون تقریباً اثری از شکل اصلیِ این بنا وجود ندارد و به جای آن مدارس جدید در قسمت جنوبی جاده ساخته شده است.
این دبستان در زمان حکومت پهلوی ساخته شد و از رشته مدارسی بود که آقای لاجوردی صاحب صنایع نساجی کاشان در روستاهای گوناگونِ کاشان میساخت. یکی از دلایل تخریب این مدرسه مکان نامناسب آن بود، بگونهای که دانشآموزان ناحیهٔ ۱ ناچار بوند از عرض جاده عبور کنند تا به دبستان برسند.
اهالی ناحیهٔ ۲ گودستانِ مجزایی برای خاکسپاریِ گذشتگان خود نداشتند و به طور مشترک از گورستانی که در ضلع جنوبیِ جاده قرار داشت و متعلق به ناحیهٔ ۱ (یا همان روستای مشگانِ سابق) بود استفاده میکردند. در طول دوران گذشته رابطهٔ مردم این دو ناحیه با همدیگر خوب و مهربانانه بود و کمتر پیش میآمد که موارد اختلافی برای آنها پدید آید و حلنشده و مزمن باقی بماند؛ این خود عاملی تسهیلکننده برای تجمیع این دو روستا و تبدیل آنها به یک شهر بود.